روستای گون گورمز

روستای گون گورمز

ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس- بوسه زن بر خا ک گون گورمز و مشکین کن نفس

 

 

ولادت و حسب و نسب

بنا بوشته مورخين ولادت على عليه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى‏ام عام الفيل (1) بطرز عجيب و بيسابقه‏اى در درون كعبه يعنى خانه خدا بوقوع پيوست،محقق دانشمند حجة الاسلام نير گويد:

اى آنكه حريم كعبه كاشانه تست‏ 
بطحا صدف گوهر يكدانه تست‏ 
گر مولد تو بكعبه آمد چه عجب‏ 
اى نجل خليل خانه خود خانه تست

پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر اين على عليه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است (2)

اما ولادت اين كودك مانند ولادت ساير كودكان بسادگى و بطور عادى نبود بلكه با تحولات عجيب و معنوى توأم بوده است مادر اين طفل خدا پرست بوده و با دين حنيف ابراهيم زندگى ميكرد و پيوسته بدرگاه خدا مناجات كرده و تقاضا مينمود كه وضع اين حمل را بر او آسان گرداند زيرا تا باين كودك حامل بود خود را مستغرق در نور الهى ميديد و گوئى از ملكوت اعلى بوى الهام شده بود كه اين طفل با ساير مواليد فرق بسيار دارد.

شيخ صدوق و فتال نيشابورى از يزيد بن قعنب روايت كرده‏اند كه گفت من با عباس بن عبد المطلب و گروهى از عبد العزى در كنار خانه خدا نشسته بوديم كه فاطمه بنت اسد مادر امير المؤمنين در حاليكه نه ماه باو آبستن بود و درد مخاض داشت آمد و گفت خدايا من بتو و بدانچه از رسولان و كتابها از جانب تو آمده‏اند ايمان دارم و سخن جدم ابراهيم خليل را تصديق ميكنم و اوست كه اين بيت عتيق را بنا نهاده است بحق آنكه اين خانه را ساخته و بحق مولودى كه در شكم من است ولادت او را بر من آسان گردان ، يزيد بن قعنب گويد ما بچشم خودديديم كه خانه كعبه از پشت(مستجار) شكافت و فاطمه بدرون خانه رفت و از چشم ما پنهان گرديد و ديوار بهم بر آمد چون خواستيم قفل درب خانه را باز كنيم گشوده نشد لذا دانستيم كه اين كار از امر خداى عز و جل است و فاطمه پس از چهار روز بيرون آمد و در حاليكه امير المؤمنين عليه السلام را در روى دست داشت گفت من بر همه زنهاى گذشته برترى دارم زيرا آسيه خدا را به پنهانى پرستيد در آنجا كه پرستش خدا جز از روى ناچارى خوب نبود و مريم دختر عمران نخل خشك را بدست خود جنبانيد تا از خرماى تازه چيد و خورد(و هنگاميكه در بيت المقدس او را درد مخاض گرفت ندا رسيد كه از اينجا بيرون شو اينجا عبادتگاه است و زايشگاه نيست) و من داخل خانه خدا شدم و از ميوه‏هاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و چون خواستم بيرون آيم هاتفى ندا كرد اى فاطمه نام او را على بگذار كه او على است و خداوند على الاعلى فرمايد من نام او را از نام خود گرفتم و بادب خود تأديبش كردم و او را بغامض علم خود آگاه گردانيدم و اوست كه بتها را از خانه من ميشكند و اوست كه در بام خانه‏ام اذان گويد و مرا تقديس و تمجيد نمايد خوشا بر كسيكه او را دوست دارد و فرمانش برد و واى بر كسى كه او را دشمن دارد و نافرمانيش كند. (3)

و چنين افتخار منحصر بفردى كه براى على عليه السلام در اثر ولادت در اندرون كعبه حاصل شده است بر احدى از عموم افراد بشر چه در گذشته و چه در آينده بدست نيامده است و اين سخن حقيقتى است كه اهل سنت نيز بدان اقرار و اعتراف دارند چنانكه ابن صباغ مالكى در فصول المهمه گويد:

و لم يولد فى البيت الحرام قبله احد سواه و هى فضيلة خصه الله تعالى بها اجلالا له و اعلاء لمرتبته و اظهارا لتكرمته. (4)

يعنى پيش از آنحضرت احدى در خانه كعبه ولادت نيافت مگر خود او واين فضيلتى است كه خداى تعالى به على عليه السلام اختصاص داده تا مردم مرتبه بلند او را بشناسند و از او تجليل و تكريم نمايند.

در جلد نهم بحار در مورد وجه تسميه آنحضرت بعلى چنين نوشته شده است كه چون ابوطالب طفل را از مادرش گرفت بسينه خود چسباند و دست فاطمه را گرفته و بسوى ابطح آمد و به پيشگاه خداوند تعالى چنين مناجات نمود.

يا رب هذا الغسق الدجى‏ 
و القمر المبتلج المضى‏ء 
بين لنا من حكمك المقضى‏ 
ماذا ترى فى اسم ذا الصبى (5)

هاتفى ندا كرد:

خصصتما بالولد الزكى‏ 
و الطاهر المنتجب الرضى‏ 
فاسمه من شامخ على‏ 
على اشتق من العلى (6)

علماى بزرگ اهل سنت نيز در كتب خود بهمين مطلب اشاره كرده‏اند و محمد بن يوسف گنجى شافعى با تغيير چند لفظ و كلمه در كفاية الطالب چنين مينويسد كه در پاسخ تقاضاى ابوطالب ندائى برخاست و اين دو بيت را گفت.

يا اهل بيت المصطفى النبى‏ 
خصصتم بالولد الزكى‏ 
ان اسمه من شامخ العلى‏ 
على اشتق من العلى (7)

و در بعضى روايات آمده است كه فاطمه بنت اسد پس از وضع حمل(پيش از اينكه بوسيله نداى غيبى نام او على گذاشته شود) نام كودك را حيدر نهاد و هنگاميكه او را قنداق كرده بدست شوهر خود ميداد گفت خذه فانه حيدرة و بهمين جهت آنحضرت در غزوه خيبر بمرحب پهلوان معروف يهود فرمود: 
انا الذى سمتنى امى حيدرة 
ضرغام اجام و ليث قسورة (8)

و چون نام آنحضرت على گذاشته شد نام حيدر جزو ساير القاب بر او اطلاق گرديد و از القاب مشهورش حيدر و اسد الله و مرتضى و امير المؤمنين و اخو رسول الله بوده و كنيه آنجناب ابو الحسن و ابوتراب است.

همچنين خدا پرستى و اسلام آوردن فاطمه و ابوطالب نيز از روايات گذشته معلوم ميشود كه آنها در جاهليت موحد بوده و براى تعيين نام فرزند خود بدرگاه خدا استغاثه نموده‏اند،فاطمه بنت اسد براى رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بمنزله مادر بوده و از اولين گروهى است كه به آنحضرت ايمان آورد و بمدينه مهاجرت نمود و هنگام وفاتش نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم پيراهن خود را براى كفن او اختصاص داد و بجنازه‏اش نماز خواند و خود در قبر او قرار گرفت تا وى از فشار قبر آسوده گردد و او را تلقين فرمود و دعا نمود. (9)

و ابوطالب هم موحد بوده و پس از بعثت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بدو ايمان آورده و چون شيخ و رئيس قريش بود لذا ايمان خود را مصلحة مخفى مينمود،در امالى صدوق است مردى بابن عباس گفت اى عمو زاده رسولخدا مرا آگاه گردان كه آيا ابوطالب مسلمان بود؟گفت چگونه مسلمان نبود در حاليكه ميگفت:

و قد علموا ان ابننا لا مكذب‏ 
لدينا و لا يعبأ بقول الا باطل

يعنى مشركين مكه دانستند كه فرزند ما(محمد صلى الله عليه و آله و سلم) نزد ما مورد تكذيب نيست و بسخنان بيهوده اعتناء نميكند مثل ابوطالب مثل اصحاب كهف است كه ايمان خود را در دل مخفى نگهميداشتند و ظاهرا مشرك بودند و خداوند دو ثواب بآنها داد،حضرت صادق عليه السلام هم فرمود مثل‏ابوطالب مثل اصحاب كهف است كه در دل ايمان داشتند و ظاهرا مشرك بودند و خداوند دو پاداش (يكى براى ايمان و يكى براى تقيه) بآنها داد. (10)

اشعار زيادى از ابوطالب در مدح پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مانده است كه اسلام وى از مضمون آنها كاملا روشن و هويداست چنانكه به آنحضرت خطاب نموده و گويد:

و دعوتنى و علمت انك ناصحى‏ 
و لقد صدقت و كنت قبل امينا 
و ذكرت دينا لا محالة انه‏ 
من خير اديان البرية دينا (11)

بحضرت صادق عرض كردند كه(اهل سنت) گمان كنند كه ابوطالب كافر بوده است فرمود دروغ گويند چگونه كافر بود در حاليكه ميگفت:

ألم تعلموا انا وجدنا محمدا 
نبيا كموسى خط فى اول الكتب (12)

شيخ سليمان بلخى صاحب كتاب ينابيع المودة درباره ابوطالب گويد:

و حامى النبى و معينه و محبه اشد حبا و كفيله و مربيه و المقر بنبوته و المعترف برسالته و المنشد فى مناقبه ابياتا كثيرة و شيخ قريش ابوطالب. (13)

يعنى ابوطالب كه رئيس و بزرگ قريش بود حامى و كمك پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بود و او را بسيار دوست داشت و كفيل معيشت و مربى آنحضرت بود و بنبوتش اقرار و برسالتش اعتراف داشت و در مناقب او اشعار زيادى سروده است.(درباره اثبات ايمان ابوطالب مطالب زيادى در كتب دينى‏نوشته شده و كتابهاى مستقلى نيز مانند كتاب ابوطالب مؤمن قريش برشته تأليف در آمده است) .

بارى ولادت على عليه السلام در اندرون كعبه مفاخر بنى هاشم را جلوه تازه‏اى بخشيد و شعراى عرب و عجم در اينمورد اشعار زيادى سروده‏اند كه در خاتمه اين فصل بچند بيت از سيد حميرى ذيلا اشاره ميگردد.

ولدته فى حرم الاله امه‏ 
و البيت حيث فنائه و المسجد 
بيضاء طاهرة الثياب كريمة 
طابت و طاب وليدها و المولد 
فى ليلة غابت نحوس نجومها 
و بدت مع القمر المنير الاسعد 
ما لف فى خرق القوابل مثله‏ 
الا ابن امنة النبى محمد (14)

مادرش او را در حرم خدا زائيد در حاليكه بيت و مسجد الحرام آستانه او بود.

آن مادر نورانى كه لباسهاى پاكيزه ببر داشت و خود پاكيزه بود و مولود او و محل ولادت نيز پاكيزه بود.

در شبى كه ستاره‏هاى منحوسش ناپيدا بوده و سعيدترين ستاره بهمراه ماه پديد آمده بود .

قابله‏هاى(دنيا) هيچ مولودى را مانند او لباس نپوشاينده‏اند(يعنى هرگز مولودى مانند او بدنيا نيامده) بجز پسر آمنه محمد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم.

پى‏نوشتها:

(1) حبشى‏هاى فيل سوار كه باصحاب فيل سوار كه باصحاب فيل مشهورند تحت فرماندهى ابرهه براى ويران كردن كعبه بمكه آمده بودند كه خداوند همه آنها را هلاك نمود و خود ابرهه نيز آخرين نفر بود كه بهلاكت رسيد چنانكه در قرآن كريم فرمايد: (ألم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل؟) اعراب حجاز آن سال را مبارك شمرده و نامش را عام الفيل گذاشتند و ولادت نبى اكرم نيز در همانسال بوده است تا 71 سال پس از آنواقعه يعنى تا سال 18 هجرى عام الفيل مبدأ تاريخ مسلمين بود ولى در سال مزبور كه ششمين سال خلافت عمر بود برهنمائى حضرت امير از عام الفيل صرفنظر و سال هجرت نبوى مبدأ تاريخ مسلمانان قرار گرفت.

(2) ابوطالب پيش از ولادت على عليه السلام داراى سه پسر ديگر هم بود كه به ترتيب عبارتند از طالب،عقيل،جعفر.

(3) امالى صدوق مجلس 27 حديث 9ـروضة الواعظين جلد 1 ص 76ـبحار الانوار جلد 35 ص 8ـكشف الغمه ص .19

(4) فصول المهمه ص .14

(5) اى پروردگار صاحب شب تاريك و ماه نور دهنده از حكم مقضى خود براى ما آشكار كن كه اسم اين كودك را چه بگذاريم.

(6) شما دو نفر (ابوطالب و فاطمه) اختصاص يافتيد بفرزند پاكيزه و برگزيده و پسنديده پس نام او على است و على از نام خداوند على الاعلى مشتق شده است.

(7) ينابيع المودة باب 56 ص 255ـكفاية الطالب ص .406

(8) من آنكسم كه مادرم نام مرا حيدر نهاد،شير بيشه‏ام چنان شيرى كه زورمند و پنجه افكن باشد.

(9) اعلام الورىـاصول كافى جلد 2 ابواب تاريخـامالى صدوق مجلس 51 حديث .14

(10) امالى صدوق مجلس 89 حديث 12 و 13ـروضة الواعظين جلد 1 ص 139

(11) بحار الانوار جلد 35 ص 124ـمرا(بدين خود) دعوت كردى و من دانستم كه يقينا تو خير خواه منى و تو از اين پيش راستگو و امين بودى و دينى را بمردم عرضه داشتى كه آن بهترين اديان است.

(12) اصول كافى جلد 2 باب ابواب التاريخـآيا ندانستيد كه ما محمد(ص) را مانند موسى به پيغمبرى يافتيم كه در كتابهاى گذشته نامش نوشته شده است.

(13) ينابيع المودة باب 52 ص .152

(14) روضة الواعظين جلد 1 ص .81

 

   


چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, |
 

زندگی نامه امام (عج)

زندگينامه حضرت مهدي(ع)

 


ولادت
ولادت حضرت مهدي صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نيمه شعبان سال 255يا 256هجري بود پس از اينكه دو قرن و اندي از هجرت پيامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادي ( ع ) و امام يازدهم حضرت عسكري ( ع ) رسيد ، كم كم در بين فرمانروايان و دستگاه حكومت جبار ، نگراني هايي پديد آمد . علت آن اخبار و احاديثي بود كه در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسكري ( ع ) فرزندي  تولد خواهد يافت كه تخت و كاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد كرد و عدل و داد را جانشين ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احاديثي كه بخصوص از پيغمبر ( ص ) رسيده بود ، اين مطلب زياد گفته شده و به گوش زمامداران رسيده بود   در اين زمان يعني هنگام تولد حضرت مهدي ( ع ) ، معتصم عباسي  ، هشتمين خليفه عباسي   ، كه حكومتش از سال 218هجري آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مركز حكومت عباسي   قرار داد اين انديشه - كه ظهور مصلحي پايه هاي حكومت ستمكاران را متزلزل مي نمايد و بايد از تولد نوزادان جلوگيري كرد ، و حتي مادران بيگناه را كشت ، و يا قابله هايي را پنهاني به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاريخ نظايري دارد . در زمان حضرت ابراهيم ( ع ) نمرود چنين كرد . در زمان حضرت موسي ( ع ) فرعون نيز به همين روش عمل نمود . ولي خدا نخواست . همواره ستمگران مي خواهند مشعل حق را خاموش كنند ، غافل از آنكه ، خداوند نور خود را تمام و كامل مي كند ، اگر چه كافران و ستمگران نخواهند در مورد نوزاد مبارك قدم حضرت امام حسن عسكري ( ع ) نيز داستان تاريخ به گونه اي   شگفت انگيز و معجزه آسا تكرار شد   امام دهم بيست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام يازدهم ( ع ) نيز در آنجا زير نظر و نگهباني حكومت به سر مي برد به هنگامي كه ولادت ، اين اختر تابناك ، حضرت مهدي ( ع ) ، نزديك گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پديد آمدن اين نوزاد جلوگيري كنند ، و اگر پديد آمد و بدين جهان پاي  نهاد ، او را از ميان بردارند   بدين علت بود كه چگونگي احوال مهدي   ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته مي شد ، جز چند تن معدود از نزديكان ، يا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسكري ( ع ) كسي او را نمي ديد . آنان نيز مهدي  را گاه بگاه مي ديدند ، نه هميشه و به صورت عادي.

شيعيان خاص ، مهدي ( ع ) را مشاهده كردند
در مدت 5 يا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدي  كه پدر بزرگوارش حيات داشت ، شيعيان خاص به حضور حضرت مهدي ( ع) مي رسيدند   از جمله چهل تن به محضر امام يازدهم رسيدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنماياند تا او را بشناسند ، و امام چنان كرد   آنان پسري را ديدند كه بيرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبيه به پدر خويش . امام عسكري فرمود : " پس از من ، اين پسر امام شماست ، و خليفه من است در ميان شما ، امراو را اطاعت كنيد ، از گرد رهبري او پراكنده نگرديد ، كه هلاك مي شويد و دينتان تباه مي گردد . اين را هم بدانيد كه شما او را پس از امروز نخواهيد ديد ، تا اينكه زماني دراز بگذرد . بنابراين از نايب او ، عثمان بن سعيد ، اطاعت كنيد " . و بدين گونه ، امام يازدهم ، ضمن تصريح به واقع شدن غيبت كبري ، امام مهدي را به جماعت شيعيان معرفي فرمود ، و استمرار سلسله ولايت را اعلام داشت .يكي  از متفكران و فيلسوفان قرن سوم هجري كه به حضور امام رسيده است ، ابو سهل نوبختي مي باشد باري ، حضرت مهدي ( ع ) پنهان مي زيست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسكري   در روز هشتم ماه ربيع الاول سال 260هجري ديده از جهان فرو بست . در اين روز بنا به سنت اسلامي ، مي بايست حضرت مهدي بر پيكر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفاي ستمگر عباسي جريان امامت را نتوانند تمام شده اعلام كنند ، و يا بد خواهان آن را از مسير اصلي منحرف كنند ، و وراثت معنوي  و رسالت اسلامي و ولايت ديني را به دست ديگران سپارند . بدين سان ، مردم ديدند كودكي همچون خورشيد تابان با شكوه هر چه تمامتر از سراي امام بيرون آمد ، و جعفر كذاب عموي خود را كه آماده نماز گزاردن بر پيكر امام بود به كناري زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد


ضرورت غيبت آخرين امام
 بيرون آمدن حضرت مهدي ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد كارگزاران و ماموران معتمد عباسي به خانه امام حسن عسكري (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بيشتر جستند كمتر يافتند ، و در چنين شرايطي بود كه براي بقاي   حجت حق تعالي ، امر غيبت امام دوازدهم پيش آمد و جز اين راهي براي حفظ جان آن " خليفه خدا درزمين " نبود ، زيرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بين مردم همان بود و قتلش همان . پس مشيت و حكمت الهي  بر اين تعلق گرفت كه حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وي  كوتاه گردد ، و واسطه فيوضات رباني ، بر اهل زمين سالم ماند . بدين صورت حجت خدا ، هر چند آشكار نيست ، اما انوار هدايتش از پس پرده غيبت راهنماي مواليان و دوستانش مي باشد . ضمنا اين كيفر كردار امت اسلامي است كه نه تنها از مسير ولايت و اطاعت امير المؤمنين علي   ( ع ) و فرزندان معصومش روي بر تافت ، بلكه به آزار و قتل آنان نيز اقدام كرد ، و لزوم نهان زيستي آخرين امام را براي حفظ جانش سبب شد در اين باب سخن بسيار است و مجال تنگ ، اما براي   اينكه خوانندگان به اهميت وجود امام غايب در جهان بيني تشيع پي برند ، به نقل قول پروفسور هانري كربن - مستشرق فرانسوي - در ملاقاتي كه با علامه طباطبائي داشته ، مي پردازيم :" به عقيده من مذهب تشيع تنها مذهبي است كه رابطه هدايت الهيه را ميان خدا و خلق ، براي هميشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پيوستگي  ولايت را زنده و پابر جا مي دارد ... تنها مذهب تشيع است كه نبوت را با حضرت محمد - صلي الله عليه و آله و سلم - ختم شده مي داند ، ولي ولايت راكه همان رابطه هدايت و تكميل مي باشد ، بعد از آن حضرت و براي هميشه زنده مي داند . رابطه اي  كه از اتصال عالم انساني به عالم الوهي كشف نمايد ، بواسطه دعوتهاي ديني قبل از موسي و دعوت ديني موسي و عيسي و محمد - صلوات الله عليهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولايت جانشينان وي ( به عقيده شيعه )زندهبوده وهست وخواهدبود،اوحقيقتي است زنده كه هرگز نظ ر علمي نمي تواند او ر ا از خرافات شمرده از ليست حقايق حذف نمايد آري تنها مذهب تشيع است كه به زندگي اين حقيقت ، لباس دوام و استمرار پوشانيده و معتقد است كه اين حقيقت ميان عالم انساني و الوهي  ، براي هميشه ، باقي و پا برجاست " يعني  با اعتقاد به امام حي غايب


صورت و سيرت مهدي ع
چهره و شمايل حضرت مهدي ( ع ) را راويان حديث شيعي و سني چنين نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابرواني هلالي و كشيده ، چشمانش سياه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهايش براق و گشاد ، بيني اش كشيده و زيبا، پيشاني اش بلند و تابنده . استخوان بندي اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهايش درشت .گونه هايش كم گوشت و اندكي متمايل به زردي  - كه از بيداري شب عارض شده -بر گونه راستش خالي مشكين . عضلاتش پيچيده و محكم ، موي سرش بر لاله گوش ريخته ، اندامش متناسب و زيبا ، هياتش خوش منظر و رباينده ، رخساره اش در هاله اي از شرم بزرگوارانه و شكوهمند غرق . قيافه اش از حشمت و شكوه رهبري سرشار .نگاهش دگرگون كننده ، خروشش درياسان ، و فريادش همه گير " .حضرت مهدي صاحب علم و حكمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است . وي   نهمين امام است از نسل امام حسين ( ع ) اكنون از نظرها غايب است . ولي مطلق و خاتم اولياء و وصي اوصياء و قائد جهاني و انقلابي  اكبر است . چون ظاهر شود ، به كعبه تكيه كند ، و پرچم پيامبر ( ص ) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گيتي جاري كند . و جهان را پر از عدل و داد و مهرباني كند .حضرت مهدي ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلي است و همه هستي او را فراگرفته است . مهدي ( ع ) عادل است و خجسته و پاكيزه . ذره اي از حق را فرو نگذارد . خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند . در حكومت او ، به احدي ناراحتي نرسد مگر آنجا كه حد خدايي جاري گردد .مهدي ( ع ) حق هر حقداري را بگيرد و به او بدهد . حتي  اگر حق كسي زير دندان ديگري   باشد ، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حكومت مهدي ( ع ) حكومت جباران و مستكبران ، و نفوذ سياسي   منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مكه - قبله مسلمين - مركز حكومت انقلابي مهدي   شود . نخستين افراد قيام او ، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند ...برخي به او بگروند ، با ديگران جنگ كند ، و هيچ صاحب قدرتي و صاحب مرامي   ، باقي   نماند و ديگر هيچ سياستي و حكومتي ، جز حكومت حقه و سياست عادله قرآني   ، در جهان جريان نيابد . آري ، چون مهدي ( ع ) قيام كند زميني  نماند ، مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدي : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حكومت مهدي ( ع ) به همه مردم ، حكمت و علم بياموزند ، تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر ( ص ) قضاوت كنند . در آن روزگار ، قدرت عقلي توده ها تمركز يابد . مهدي ( ع ) با تاييد الهي   ، خردهاي مردمان را به كمال رساند و فرزانگي  در همگان پديد آورد ... .مهدي ( ع ) فرياد رسي است كه خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتي  بيمانند دست يابند . حتي   چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفينه هاي  زمين و ديگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدي ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد ، رسم ستم و شبيخون و غارتگري برافتد و جنگها از ميان برود .در جهان جاي ويراني نماند ، مگر آنكه مهدي ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احكام مهدي ( ع ) و در حكومت وي ، سر سوزني  ظلم و بيداد بر كسي نرود و رنجي بر دلي ننشيند .مهدي ، عدالت را ، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه هاي مردمان كند و دادگري او همه جا را بگيرد .


شمشير حضرت مهدي ع

شمشير مهدي ، سيف الله و سيف الله المنتقم است . شمشيري است خدائي   ،شمشيري است انتقام گيرنده از ستمگران و مستكبران . شمشير مهدي شمشير انتقام از همه جانيان در طول تاريخ است . درندگان متمدن آدمكش را مي كشد ، اما بر سر ضعيفان و مستضعفان رحمت مي بارد و آنها را مي نوازد .
روزگار موعظه و نصيحت در زمان او ديگر نيست . پيامبران و امامان و اولياء حق آمدند و آنچه لازمه پند دادن بود بجاي آوردند . بسياري  از مردم نشنيدند و راه باطل خود را رفتند و حتي اولياء حق را زهر خوراندند و كشتند . اما در زمان حضرت مهدي   بايد از آنها انتقام گرفته شود . مهدي ع   آن قدر از ستمگران را بكشد كه بعضي گويند : اين مرد از آل محمد ص نيست . اما او از آل محمد ( ص ) است يعني از آل حق ، آل عدالت ، آل عصمت و آل انسانيت است . از روايات شگفت انگيزي كه در مورد حضرت مهدي ع   آمده است ، خبري است كه از حضرت امام محمد باقر ع نقل شده و مربوط است به 1290 سال قبل . در اين روايت
حضرت باقر   ع   مي گويند : " مهدي ، بر مركبهاي پر صدايي ، كه آتش و نور در آنها تعبيه شده است ، سوار مي شود و به آسمانها ، همه آسمانها سفر مي كند " . و نيز در روايت امام محمد باقر   ع   گفته شده است كه بيشتر آسمانها ، آباد و محل سكونت است . البته اين آسمان شناسي اسلامي ، كه از مكتب ائمه طاهرين   ع استفاده مي شود ، ربطي به آسمان شناسي يوناني و هيئت بطلميوسي ندارد ... و هر چه در آسمان شناسي يوناني ، محدود بودن فلك ها و آسمانها و ستارگان مطرح است ، در آسمان شناسي اسلامي ، سخن از وسعت و ابعاد بزرگ است و ستارگان بيشمار و قمرها و منظومه هاي فراوان . و گفتن چنين مطالبي از طرف پيامبر اكرم   ص و امام باقر ع جز از راه ارتباط با عالم غيب و علم خدائي امكان نداشته است


غيبت كوتاه مدت يا غيبت صغري
مدت غيبت صغري بيش از هفتاد سال بطول نينجاميد   از سال 260ه. تا سال 329ه كه در اين مدت نايبان خاص ، به محضر حضرت مهدي ( ع ) مي رسيدند ، و پاسخ نامه ها سؤالات را به مردم مي رساندند . نايبان خاص كه افتخار رسيدن به محضر امام ع را داشته اند ، چهار تن مي باشند كه به " نواب خاص " يا " نايبان ويژه " معروفند . نخستين نايب خاص مهدي ( ع ) عثمان بن سعيد اسدي است . كه ظاهرا بعد از سال 260 هجري وفات كرد ، و در بغداد به خاك سپرده شد . عثمان بن سعيد از ياران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام يازدهم بود و خود در زير سايه امامت پرورش يافته بود . محمد بن عثمان : دومين سفير و نايب امام ع   محمد بن عثمان بن سعيد فرزند عثمان بن سعيد است كه در سال 305هجري وفات كرد و در بغداد بخاك سپرده شد .نيابت و سفارت محمد بن سعيد نزديك چهل سال بطول انجاميد . حسين بن روح نوبختي : سومين سفير ، حسين بن روح نوبختي بود كه در سال 326هجري فوت كرد . علي بن محمد سمري : چهارمين سفير و نايب امام حجه بن الحسن ( ع ) است كه در سال 329هجري قمري در گذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وي نزديك آرامگاه عالم و محدثبزرگ ثقه الاسلام محمد بن يعقوب كليني است .همين بزرگان و عالمان و روحانيون برجسته و پرهيزگار و زاهد و آگاه در دوره غيبت صغري واسطه ارتباط مردم با امام غايب و حل مشكلات آنها بوسيله حضرت مهدي  ع بودند .


غيبت دراز مدت يا غيبت كبري و نيابت عامه
اين دوره بعد از زمان غيبت صغري آغاز شد ، و تاكنون ادامه دارد .اين مدت دوران امتحان و سنجش ايمان و عمل مردم است . در زمان نيابت عامه ، امام ( ع ) ضابطه و قاعده اي  به دست داده است تا در هر عصر ، فرد شاخصي كه آن ضابطه و قاعده ، در همه ابعاد بر او صدق كند ، نايب عام امام ع باشد و به نيابت از سوي امام ، ولي  جامعه باشد در امر دين و دنيا . بنابراين ، در هيچ دوره اي پيوند امام ( ع ) با مردم گسيخته نشده و نبوده است . اكنون نيز ، كه دوران نيابت عامه است ، عالم بزرگي  كه داراي همه شرايط فقيه و داناي دين بوده است و نيز شرايط رهبري را دارد ، در راس جامعه قرار مي گيرد و مردم به او مراجعه مي كنند و او صاحب " ولايت شرعيه " است به نيابت از حضرت مهدي ( ع ) . بنابراين ، اگر نايب امام ( ع ) در اين دوره ، حكومتي را درست و صالح نداند آن حكومت طاغوتي است ، زيرا رابطه اي با خدا و دين خدا و امامت و نظارت شرعي اسلامي ندارد . بنابر راهنمايي امام زمان   عجل الله فرجه   براي حفظ انتقال موجوديت تشيع و دين خدا ، بايد هميشه عالم و فقيهي در راس جامعه شيعه قرار گيرد كه شايسته و اهل باشد ، و چون كسي  - با اعلميت و اولويت - در راس جامعه ديني و اسلامي قرار گرفت بايد مجتهدان و علماي  ديگر مقام او را پاس دارند ، و براي نگهداري وحدت اسلامي و تمركز قدرت ديني  او را كمك رسانند ، تا قدرتهاي   فاسد نتوانند آن را متلاشي و متزلزل كنند . گر چه دوري ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان - حضرت مهدي ( ع ) - بسيار درد آور است ، ولي بهر حال - در اين دوره آزمايش - اعتقاد ما اينست كه حضرت مهدي ( ع ) به قدرت خدا و حفظ او ، زنده است و نهان از مردم جهان زندگي مي كند ، روزي  كه " اقتضاي تام " حاصل شود ، ظاهر خواهد شد ، و ضمن انقلابي پر شور و حركتي   خونين و پردامنه ، بشريت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد ، و رسم توحيد و آيين اسلامي  را عزت دوباره خواهد بخشيد .


اعتقاد به مهدويت در دوره هاي گذشته
اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجي در دينهاي ديگر مانند : يهودي ، زردشتي ، مسيحي و مدعيان نبوت عموما ، و دين مقدس اسلام ، خصوصا ، به عنوان يك اصل مسلم مورد قبول همه بوده است .


اعتقاد به حضرت مهدي  ( ع ) منحصر به شيعه نيست
عقيده به ظهور حضرت مهدي ( ع ) فقط مربوط به شيعيان و عالم تشيع نيست ،بلكه بسياري از مذاهب اهل سنت( مالكي ، حنفي  ، شافعي و حنبلي و ... ) به اين اصل اعتقاد دارند و دانشمندان آنها ، اين موضوع را در كتابهاي فراوان خود آورده اند و احاديث پيغمبر ( ص ) را درباره مهدي ( ع ) از حديثهاي متواتر و صحيح مي دانند.

 

دعاى عَظُمَ الْبَلاَءُ
اين دعاء حضرت صاحب الا مرعليه السلام است كه تعليم فرمود آنرا به شخصى كه محبوس بود پس خلاص شد

اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَف اَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِط اَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّج اَّءُ

خدايا بلاء عظيم گشته و درون آشكار شد و پرده از كارها برداشته شد و اميد قطع شد

وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ

و زمين تنگ شد و از ريزش رحمت آسمان جلوگيرى شد و تويى ياور و شكوه بسوى تو است

الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى

و اعتماد و تكيه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است خدايا درود فرست بر

مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ

محمد و آل محمد آن زمامدارانى كه پيرويشان را بر ما واجب كردى و بدين سبب مقام

وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ

و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ايشان به ما گشايشى ده فورى و نزديك مانند

الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى

چشم بر هم زدن يا نزديكتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا كفايت كنيد

فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ

كه شماييد كفايت كننده ام و مرا يارى كنيد كه شماييد ياور من اى سرور ما اى صاحب

الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ

الزمان فرياد، فرياد، فرياد، درياب مرا درياب مرا درياب مرا همين ساعت

السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ

همين ساعت هم اكنون زود زود زود اى خدا اى مهربانترين مهربانان به حق

مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ

محمد و آل پاكيزه اش

 

دعاى امام زمان عجَّ اللّه تعالى فرجه
كفعمى در مصباح فرموده اين دعاء حضرت مهدى صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ است

  اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطّاعَةِ وَبُعْدَ الْمَعْصِيَةِ

خدايا روزى ما كن توفيق اطاعت و دورى از گناه

وَصِدْقَ النِّيَّةِ وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَاَكْرِمْنا بِالْهُدى وَالاِْسْتِقامَةِ وَسَدِّدْ

و صدق و صفاى در نيت و شناختن آنچه حرمتش لازم است و گرامى دار ما را بوسيله هدايت شدن و استقامت و استوار كن

اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ وَامْلاَْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ وَطَهِّرْ

زبانهاى ما را به درستگويى و حكمت و لبريز كن دلهاى ما را از دانش و معرفت و پاك كن

بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ وَاكْفُفْ اَيْدِيَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ

اندرون ما را از غذاهاى حرام و شبهه ناك و بازدار دستهاى ما را از ستم و دزدى

وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِيانَةِ وَاسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ

و بپوشان چشمان ما را از هرزگى و خيانت و ببند گوشهاى ما را از شنيدن سخنان بيهوده

وَالْغيبَةِ وَتَفَضَّلْ عَلى عُلَماَّئِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصيحَةِ وَعَلَى الْمُتَعَلِّمينَ

و غيبت و تفضل فرما بر علماى ما به پارسايى و خيرخواهى كردن و بر دانش آموزان

بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ وَعَلَى الْمُسْتَمِعينَ بِالاِْتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ وَعَلى

به كوشش داشتن و شوق و بر شنوندگان به پيروى كردن و پند گرفتن و بر

مَرْضَى الْمُسْلِمينَ بِالشِّفاَّءِ وَالرّاحَةِ وَعَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّاْفَةِ

بيماران مسلمان به بهبودى يافتن و آسودگى و بر مردگان آنها به عطوفت

وَالرَّحْمَةِ وَعَلى مَشايِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّكينَةِ وَعَلَى الشَّبابِ

و مهربانى كردن و بر پيرانمان به وقار و سنگينى و بر جوانان

بِالاِْنابَةِ وَالتَّوْبَةِ وَعَلَى النِّساَّءِ بِالْحَياَّءِ وَالْعِفَّةِ وَعَلَى الاْغْنِياَّءِ

به بازگشت و توبه و بر زنان به شرم و عفت و بر توانگران

بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ وَعَلَى الْفُقَراَّءِ بِالصَّبْرِ وَالْقَناعَةِ وَعَلَى الْغُزاةِ

به فروتنى و بخشش كردن و بر مستمندان به شكيبائى و قناعت و بر پيكار كنندگان

بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ وَعَلَى الاُْسَراَّءِ بِالْخَلاصِ وَالرّاحَةِ وَعَلَى الاُْمَراَّءِ

به يارى و پيروزى و بر اسيران به رهايى يافتن و آسودگى و بر زمامداران

بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ وَعَلَى الرَّعِيَّةِ بِالاِْنْصافِ وَحُسْنِ السّيرَةِ وَبارِكْ

به عدالت داشتن و دلسوزى و بر ملت به انصاف و خوش رفتارى و بركت ده

لِلْحُجّاجِ وَالزُّوّارِ فِى الزّادِ وَالنَّفَقَةِ وَاقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ

براى حاجيان و زائران در توشه و خرجى و به انجام رسان آنچه را بر ايشان واجب كردى از

الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ بِفَضْلِكَ وَرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَالرّاحِمينَ  

اعمال حج و عمرة بوسيله فضل و رحمت خودت اى مهربانترين مهربانان

 

دعاى الهِى بِحَقِّ مَنْ نَاجَاكَ

درمهج ذكر شده كه اين دعاء حضرت حجّة عليه السلام است

اِلهى بِحَقِّ مَنْ ناجاكَ وَبِحَقِّ مَنْ

خدايا به حق هركه با تو راز گويد و به حق هر كه

دَعاكَ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَفَضَّلْ عَلى فُقَراَّءِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ

تو را در صحرا و دريا بخواند تفضل فرما بر فقيران مؤ منين و مؤ منات

باِلْغَناَّءِ وَالثَّرْوَةِ وَعَلى مَرْضَى الْمُؤْمِنينَ والْمُؤْمِناتِ بِالشِّفاَّءِ

به توانگرى و ثروت و بر بيماران مؤ منين و مؤ منات به بهبودى يافتن

وَالصِّحَةِ وَعَلى اَحْياَّءِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِاللُّطْفِ وَالْكَرامَةِ

و تندرستى و بر زندگان مؤ منين و مؤ منات به لطف و بزرگوارى

وَعَلى اَمْواتُ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ وَعَلى

و بر مردگان مؤ منين و مؤ منات به آمرزش و مهربانى و بر

غُرَباَّءِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالرَّدِّ اِلى اَوْطانِهِمْ سالِمينَ غانِمينَ

غريبان مؤ منين و مؤ منات به بازگرداندن آنها به وطنشان بسلامتى و بهره مندى به حق

بِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجْمَعينَ

محمد و آل او همگى

 

استغاثه به امام زمان عجَّ اللّه تعالى فرجه
سيّد عليخان در كلم طيّب فرموده اين استغاثه ايست بحضرت صاحب الزّمان صلوات الله عليه هر جا كه باشى دو ركعت نماز بحمد و هر سوره كه خواهى بگذار پس رو بقبله زير آسمان بايست و بگو:

سَلامُ اللّهِ الْكامِلُ التّاَّمُّ

سلام خدا بطور كامل

الشّامِلُ الْعاَّمُّ وَصَلَواتُهُ الدّاَّئِمَةُ وَبَرَكاتُهُ الْقاَّئِمَةُ التّاَّمَّةُ عَلى حُجَّةِ

و تمام و همه جانبه و عمومى و درودهاى ممتد و پيوسته و بركتهاى پابرجا و تام و تمامش بر حجت

اللّهِ وَوَلِيِّهِ فى اَرْضِهِ وَبِلادِهِ وَخَليفَتِهِ عَلى خَلْقِهِ وَعِبادِهِ وَسُلالَةِ

خدا و ولى او در زمين و ساير كشورهايش و جانشين او بر خلق و بندگانش و نژاد پاك

النُّبُوَّةِ وَبَقِيَّةِ الْعِتْرَةِ وَالصَّفْوَةِ صاحِبِ الزَّمانِ وَمُظْهِرِ الاْ يمانِ

نبوت و باقيمانده عترت و (آن سرور) برگزيده يعنى حضرت صاحب الزمان و آشكاركننده ايمان

وَمُلَقِّنِ اَحْكامِ الْقُرْآنِ وَمُطَهِّرِ الاْرْضِ وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ

و ياددهنده احكام قرآن و پاك كننده زمين و گسترنده عدالت در درازا و پهناى

وَالْعَرْضِ وَالْحُجِّةِ الْقاَّئِمِ الْمَهْدِىِّ الاِْمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِىِّ وَابْنِ

زمين و حجت قائم مهدى آن امام منتظر پسنديده و فرزند

الاْئِمَّةِ الطّاهِرينَ الْوَصِىِّ بْنِ الاْوْصِياَّءِ الْمَرْضِيّينَ الْهادِى

امامان پاكيزه و وصى فرزند اوصياء پسنديده آن راهنماى

الْمَعْصُومِ ابْنِ الاْئِمَّةِ الْهُداةِ الْمَعْصُومينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُعِزَّ

معصوم فرزند امامان راهنماى معصوم سلام بر تو اى عزت بخش مردم

الْمُؤْمِنينَ الْمُسْتَضْعَفينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُذِلَّ الْكافِرينَ

مؤ منى كه ناتوان و خوارشان شمرند سلام بر تو اى خواركننده كافران

الْمُتَكَبِّرينَ الظّالِمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ الزَّمانِ

سركش و ستمكار سلام بر تو اى مولاى من اى صاحب الزمان

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ

سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند اميرمؤ منان

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ سَيِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ

سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا بانوى زنان جهانيان سلام

عَلَيْكَ يَا بْنَ الاْئِمَّةِ الْحُجَجِ الْمَعْصُومينَ وَالاِْمامِ عَلَى الْخَلْقِ

بر تو اى فرزند پيشوايان و حجتهاى معصوم و پيشواى بر خلق

اَجْمَعينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِصٍ لَكَ فِى الْوَِلايَةِ

همگى سلام بر تو اى سرور من سلام مخلصانه من به تو در ولايت و پيرويت

اَشْهَدُ اَنَّكَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ قَوْلاً وَفِعْلاً وَاَنْتَ الَّذى تَمْلاَُ الاْرْضَ

گواهى دهم كه تويى آن پيشواى راه يافته چه در گفتار و چه در كردار و تويى آن بزرگوارى كه زمين را پر از

قِسْطاً وَعَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً فَعَجَّلَ اللّهُ فَرَجَكَ وَسَهَّلَ

عدل و داد كنى پس آنكه پر از ستم و بيدادگرى شده باشد پس از خدا خواهم كه شتاب كند در فرج تو و راه آمدنت را هموار

مَخْرَجَكَ وَقَرَّبَ زَمانَكَ وَكَثَّرَ اَنْصارَكَ وَاَعْوانَكَ وَاَنْجَزَ لَكَ ما

و زمان ظهورت را نزديك و يار و ياورت را بسيار گرداند و آنچه

وَعَدَكَ فَهُوَ اَصْدَقُ الْقاَّئِلينَ وَنُريدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا

به تو وعده فرموده درباره ات وفا كند زيرا كه او راستگوترين گويندگان است كه فرموده ((و ما خواستيم بر كسانى كه

فِى الاْرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ

در زمين زبون شمرده مى شدند منت نهيم و ايشان را پيشوايانى كنيم و وارثانشان گردانيم )) اى سرور من اى صاحب

الزَّمانِ يَابْنَ رَسُولِاللّهِ حاجَتى كَذاوَكَذا (وبجاى كَذاوَكَذاحاجات خودراذكركند (

الزمان اى فرزند رسول خدا حاجتم اين و اين است

فَاشْفَعْ لى فى نَجاحِها فَقَدْ تَوَجَّهْتُ اِلَيْكَ بِحاجَتى لِعِلْمى اَنَّ لَكَ

پس شفاعت كن برايم در برآمدنش زيرا كه من با حاجت خويش به تو متوجه شده ام زيرا مى دانم كه

عِنْدَ اللّهِ شَفاعَةً مَقْبُولَةً وَمَقاماً مَحْمُوداً فَبِحَقِّ مَنِ اخْتَصَّكُمْ بِاَمْرِهِ

شفاعت تو به درگاه خدا پذيرفته و مقامت پسنديده است پس به حق همان خدايى كه شما را در كار خود مخصوص كرده

وَارْتَضاكُمْ لِسِرِّهِ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَ اللّهِ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ سَلِ اللّهَ

و براى راز و سِرّش پسنديده و بدان مقامى كه شما در نزد خدا ميان خود و او داريد كه از خداى

تَعالى فى نُجْحِ طَلِبَتى وَاِجابَةِ دَعْوَتى وَكَشْفِ كُرْبَتى

تعالى بخواهى من به خواسته ام برسم و دعايم اجابت شود و اندوهم برطرف گردد

و بخواه هر چه خواهى كه برآورده مى شود انشاء الله تعالى مؤ لف گويد: كه بهتر آنست كه در ركعت اوّل نماز اين استغاثه بعد از حمد سوره اِنّا فَتَحْنا بخواند و در ركعت دويّم اذا جآءَ نَصْرُ اللّهِ .

منبع: http://www.rahpouyan.com/yas/miladmahdi.htm

علائم ظهور:

ظهور امام زمان (عج) پنج نشانه حتمی دارد و آن عبارتست از: قیام یمنی، خروج سفیانی، ندای آسمانی، فرورفتن سپاهی در یمن و کشته شدن نفس زکیه.

 


خروج یمانی:رسول اکرم صلّی الله علیه و آله می فرماید:
"سه پرچم در یک سال و یک ماه و یک روز خروج می کند: سفیانی، خراسانی و یمانی، که در میان آن ها خالص تر از پرچم یمانی نیست. او مردم را به سوی حق فرا می خواند."(الارشاد: شیخ مفید، ص339* بحارالانوار: علّامه مجلسی، ج52: ص210)
امام باقر علیه السّلام می فرماید:

"خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز است که ترتیب آن ها به سان رشته ای از مهره است که پی در پی واقع شده باشد. پریشانی و سختی از هر سو سر بر می دارد. وای بر کسی که با آن ها به مخالفت برخیزد. در میان درفش ها درفشی هدایت کننده تر از درفش یمانی یافت نمی شود؛ چرا که درفش حق است و شما را به سوی صاحبتان هدایت می کند.

آنگاه که یمانی قیام کند فروش اسلحه به مردم حرام است. و آنگاه که خروج کند به سوی او بشتاب که درفش هدایت است و بر هیچ مسلمانی سرپیچی از آن روا نیست. اگر کسی سرپیچی کند از اهل آتش خواهد بود؛ زیرا که او مردم را به راه حق دعوت می کند."(کتاب الغیبه: نعمانی، ص135* کتاب الغیبه: شیخ طوسی، ص271* الزام الناصب: حائری، ص184* بشاره الاسلام: کاظمی، ص93* بحارالانوار: علّامه مجلسی، ج52: ص210 و 232* منتخب الاثر: صافی، ص456.)

و خاستگاه خروج یمانی سرزمین یمن است. امام باقر علیه السّلام می فرمایند:
"سفیانی از شام و یمانی از یمن خروج می کند."(الزام الناصب: حائری، ص67* بشاره الاسلام: کاظمی، ص100)

که خروج این دو خیلی سریع و به دنبال هم می باشد، یعنی در ماه رجب المرجّب. امام صادق علیه السّلام می فرمایند:
"خروج یمانی و سفیانی همانند دو اسب مسابقه است که همزمان با هم و به دنبال یکدیگر است."(کتاب الغیبه: نعمانی، ص305* کتاب الامالی: شیخ طوسی، ج2: ص275* بحارالانوار: ج52: ص253)
قیام یمنی:خروج یمانی از روشن ترین علایم است که بیش از چهارده ماه فاصله با ظهور آن حضرت نخواهد داشت. ابو عبد الله، جعفر بن محمّد علیه السّلام می فرماید:
"زود است که آتشی از یمن خارج شود و مردم را به سوی شام سوق دهد."(الملاحم و الفتن: سیّد بن طاوس، ص71)

"این آتش، شعله های جنگ و لبه های تیز شمشیر است که مردم را برای نبرد با سفیانی به سوی شام سوق می دهد و در مدخل شام با سپاه خراسانی ملاقات می کند که او نیز برای نبرد با سفیانی برای یاری یمانی بیرون آمده است. آنگاه هر دو سپاه با سپاه سفیانی رو به رو می شوند. و این است جنگ حسّاس و سرنوشت ساز تاریخ، که از شش هزار سال پیش کتب آسمانی از آن خبر داده اند."(روزگار رهایی: کامل سلیمانی/ ترجمه: مهدی پور، ج2: ص1023)

از بررسی مجموع احادیث چنین بر می آید که این برخورد پس از خرابی مصر و بغداد و شام و بعد از شکست سپاه سفیانی از سپاه خراسان در عراق و بیعت حضرت بقیه الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در حجاز است؛ زیرا در هردو سپاه یاران خاص حضرت بقیه الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشریف خواهند داشت.
روایات می گویند: یمانی در پی نبرد سفیانی با وی وارد عراق می شود. یمنی با مدد از نیروی خراسانی وارد صحنه کارزار با لشگریان سفیانی می شود. لسان روایات دلالت بر این مطلب دارد که در این نبرد سپاه یمنی پشتیبانی سپاه خراسانی را بر عهده دارد. رسول اکرم صلّی الله علیه و آله در وصف سپاه خراسانی می فرماید:

"پرچم هدایت از کوفه خارج می شود آن سپاه را دنبال می کنند و همه آن ها را نا بود می سازند و حتّی گزارشگری را از آن ها باقی نمی گزارند و آن چه دردست آن هاست، غنیمت می گیرند و اسیر می سازند."(مجمع البیان: امین الاسلام طبرسی، ج8: ص398* بحار الانوار: علامه مجلسی، ج52: ص186)
منظور از پرچم هدایت - با توجه به قرائن موجود در دیگر فرازهای روایت – پرچم جناب سید خراسانی است و منظور از سپاه، سپاه سفیانی است که سپاه جناب سید خراسانی آن را تعقیب می کند و نابود می سازد.

نفس زکیه:در پیرامون ذبح نفس زکیه و به دار آوختن پسر عمویش احادیث فراوانی از خاندان نبوّت به ما رسیده است، که عمدتا این روایات مستخرج از مصادر شیعی می باشند و ردّ آن ها در صحا اهل سنّت نمی توان یافت؛ هر چند که برخی از این احادیث در دیگر کتب روایی اهل سنّت یافت می شود.
ابو جعفر، محمّد بن علی علیه السّلام می فرماید:

"گر هرچیزی که به شما مشتبه شود پیمان، پرچم و شمشیر پیامبر صلّی الله علیه و آله و نفس زکیه از تبار سالار شهیدان بر شما پوشیده نخواهد بود."(تفسیر العیّاشی: ج1، ص64-66* کتاب الغیبه: نعمانی، ص149* بحارالانوار: مجلسی، ج52: ص223.)

نفس زکیه کیست؟
نفس زکیه همان کسی است که میان رکن و مقام کشته می شود. در روایتی آمده است:
"چون روز بیست و پنجم ذیحجه فرا رسد نفس زکیه در میان رکن و مقام به ستم کشته می شود و در روز دهم محرّم حضرت حجت عج قیام می کند."(الزام الناصب: حائری، ص190* روزگار رهایی: کامل سلیمان، ج2: ص1075)

نام نفس زکیه که در بین رکن و مقام، آنهم پانزده روز پیش از ظهور کشته می شود؛ محمّد و نام پدرش حسن است. او از تبار سالار شهیدان است.

نفس زکیّه در مدینه و پسرعمویش در مکّه، حرم امن الهی، کشته می شوند، پسرعمویش و جنازه خواهرش که فاطمه نام دارد بر درب مسجد پیامبر خدا به دار آویخته می شود.

قتل نفس زکیه بعد از وقوع صیحه اتّفاق می افتد که صیحه مسلّماً در نزدیک به زمان ظهور اتّفاق می افتد. از امیرالمؤمنین، علی علیه السّلام روایت شده است که حضرت فرمودند:
"آیا نمی خواهید شما را از آخرین فرمانروای حکومت بنی فلان آگاه سازم؟ عرض کردیم: آری، ای امیرالمؤمنین! فرمود: کشته شدن نفسی بی گناه در سرزمین حرم بدست گروهی از قریش. سوگند به خدایی که دانه را می شکافد و جان ها را می آفریند بعد از این واقعه جز پانزده شب برای آنان حکومتی باقی نمی ماند. پرسیدم: آیا پیش از این حادثه یا بعد از آن واقعه ای رخ می دهد؟ فرمود: در ماه رمضان صیحه آسمانی که شخص بیدار را به وحشت و ترس می افکند و خوابیده را بیدار می سازد و دختران را از پس پرده بدر می آورد."(بحار الانوار: علامه مجلسی، ج52: ص234.)

نفس زکیه به عنوان پیغامبر حضرت مهدی به مکّه می رود تا پیام حضرت را به گوش مکّیان برساند که در بین رکن و مقام به شهادت می رسد. در روایتی مرفوع، ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام نقل می کند.

گروهی دیگر نیز می گویند که نفس زکیّه در بین رکن و مقام به قتل نمی رسد؛ بلکه بر دروازه کوفه به اتّفاق هفتاد نفر از صالحین به شهادت می رسد. شیخ مفید در کتاب الارشاد خود(ص336) می کوید:

"از جمله علائمی که روایت و اخبار گویای آن هست، کشته شدن نفس زکیه در پشت دروازه کوفه به همراه هفتاد نفر از صالحین است و کشته شدن مردی بین رکن و مقام."

صیحه آسمانی:سومین علامت محتوم پیش از ظهور بزرگ منجی عالم بشریّت، صیحه (ندای) آسمانی است. این نشانه از نشانه‌های محتوم است و در نامه حضرت ولی عصر(عج) به آخرین نایب خود به نام سمری تصریح شده که هر کس پیش از وقوع صیحه و خروج سفیانی ارّعای مشاهده کند، دروغگو است و این خود دلیلی محکم است که پیش از ظهور، خروج سفیانی و ندای آسمانی اتّفاق خواهد افتاد.

ندای آسمانی، مقارن ظهور و تفسیر آیه شریفه «و استمع یوم یناد...»

چنان که «علی بن ابراهیم» در تفسیر آیه شریفه «گوش فرا دار روزی که منادی ندا کند از مکانی نزدیک.»(سوره ق: آیه41) از حضرت صارق علیه السلام روایت کرده که فرمود:

"منادی ندا می‌کند به اسم قائم علیه السلام واسم پدرش«روزی که می‌شنوند فریاد را به راستی این است روز خروج»( سوره ق: آیه42)، صیحه قائم علیه السلام است."


در کمال الدّین روایت شده از امام باقر علیه السلام که فرمود:

"ندا می‌کند منادی از آسمان که فلان بن فلان اوست امام و نام او را می‌برد."

و نیز در آنجا روایت است از زراره از امام صارق علیه السلام که فرمود:

"ندا می‌کند منادی به اسم قائم علیه السلام"

گفت:"پرسیدم خاص است یا عام؟"

فرمود:"عام است، می‌شنوند هر قومی به زبان خود."

روایت شده از امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمود:

"منادی ندا می‌کند از آسمان که: ای گروه مردم! امیر شما فلان است و این،‌آن مهدی است که پر می کند زمین را از عدل و داد ، چنانچه پر شده از ظلم و ستم."

چه هنگام باید انتظار وقوع صیحه را کشید

در روایات ما شیعیان از ائمه معصومین نقل گردیده که چه هنگام باید انتظار وقوع صیحه را کشید که ما به برخی از آن‌ها اشاراتی خواهیم داشت.

امام باقر علیه السلام می‌فرمایند:

"مردم شرق و غرب به اختلاف می گرایند. اهل قبله(مسلمانان) نیز دچار اختلاف می‌شوند. مردم از ناامنی به شدّت رنج می‌برند و این چنین روزگار سپری می‌شود تا منادی آسمانی ندا سردهد. چون بانگ آسمانی را شنیدید بشتابید."(کتاب الغیبه: نعمانی، ص139* الارشاد: شیخ مفید، ص237* الملاحم و الفتن: سید بن طاوس، ص 114* بحار الانوار: علّامه مجلسی، ج52:

چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, |
 

به وبلاگ روستای گون گورمزخوش آمدید
goongormaz@gmail.com

 

دسته بندی

درباره روستا

عکس

خداآفرین

کند نیوز

جوک

مذهبی

سخنرانی استاد رائفی پور

 

لینکها

بازار یابی اینترنتی

هاست ویندوز Plesk

خرید ساعت دیواری چوبی

پوشاک زنانه ترک

خرید کیف آرایشی

سرور مجازی

مونوپاد

پایگاه امام صادق(ع) گون گورمز

گزینه 2

قلم چی

حمل ماینر از چین به ایران

حمل از چین

پاسور طلا

 

مطالب قبلی

» بهسازی روستا
» خوشه صبا و ظلم به مردم گرمادوز
» سئحراما
» انتخابات
» عکس هایی از تصادف وحشتناک در جاده خمارلو - اسکانلو
» عکس
» فروشگا های اینترنتی گون گورمز
» عکس هایی از روستای گون گورمز
» ماه شوال
» عید فطر
» عید فطر مبارک
» عید فطر
» مراسم شب احیا 19 رمضان
» ربنا
» شهید امر به معروف
» داستان عبرت انگیز
» تدبر
» تغذیه در ماه رمضان
» داستانی بسیار خواندنی و جالب

 

ارشیو

تير 1399

دی 1398

آذر 1398

شهريور 1394

مرداد 1394

تير 1394

خرداد 1394

فروردين 1394

اسفند 1393

بهمن 1393

دی 1393

آذر 1393

آبان 1393

مهر 1393

آذر 1392

تير 1392

ارديبهشت 1392

فروردين 1392

فروردين 1391

اسفند 1390

 

نویسندکان

وحید

mehdi

milad

abazar

 

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روستای گون گورمز و آدرس goongormaz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینک ها

خرید ساعت دیواری

ساعت دیواری

ردیاب خودرو

 

امکانات

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگدهی

 


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت: